اللهم عجل لولیک الفرج

بیوگرافی حضرت آیت الله العظمی سید محمد افضل موسوی (ره )

اللهم عجل لولیک الفرج

بیوگرافی حضرت آیت الله العظمی سید محمد افضل موسوی (ره )

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کربلا» ثبت شده است

اشعار زیبا پیرامون امام حسین علیه السلام

سید محمد حسن موسوی واعظ | دوشنبه, ۳ آذر ۱۳۹۳، ۰۶:۱۵ ب.ظ | ۰ نظر

کرْبَلا، لا زِلْتِ کَرْباً وَبَلا / ما لقی عندک آل المصطفى

 

کربلا پیوسته اندوه و بلا بوده‌ای به دلیل مصیبت‌هایی که خاندان پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم در نزد تو دیدند

 

کَمْ عَلى تُرْبِکِ لمّا صُرّعُوا / من دم سال و من دمع جرى

 

چه بسیار بر خاک تو فرو افتادند و چه خون‌هایی که روان شد و چه اشک‌ها که جاری شد

 

وضیوف لفلاة قفرة / نزلوا فیها على غیر قرى

 

و مهمانانی که در آن بیابان خشک بدون پذیرایی فرود آمدند

 

لم یذوقوا المآء حتى اجتمعوا / بحدى السیف على ورد الردى

 

آب را نچشیدند تا اینکه با دم تیز شمشیر بر چشمه هلاکت گرد آمدند

 

تکسف الشمس شموساً منهم / لا تدانیها ضیاءً و علا

 

خورشید در برابر زیبایی آنها پنهان می‌شود، نمی‌تواند به آن‌ها به دلیل نور و بزرگواری نزدیک شود 

 

وَ وُجُوهاً کَالمَصابیحِ، فَمِنْ / قَمَرٍ غابَ، وَنَجْمٍ قَدْ هَوَى

 

چهره‌هایی چون چراغ تابان بودند که برخی مانند ماه غروب کردند و برخی چون ستاره فرورفتند

  

و صریعا عالج الموت بلا / شد لحیین و لا مد ردی

 

کشته شده‌ای که با مرگ دیدار کرد بدون این که محاسنش را ببندد و یا لباسش را بر تن کند (منظور آداب غسل و کفن)

 

مَیّتٌ تَبْکی لَهُ فَاطِمَة / وابوها وعلى ذو العلى

 

در خون خفته‌ای که فاطمه و پدر فاطمه و هم علی بزرگوار برای او می‌گریند 

 

یا رسول الله لو عاینتهم / وهم ما بین قتلى وسبا

 

ای رسول خدا، اگر به آنها می‌نگریستی که برخی کشته شده بودند و برخی دیگر اسیر 

 

لَرَأتْ عَیْنَاکَ مِنهُمْ مَنْظَراً / للحَشَى شَجْواً، وَللعَینِ قَذَى

 

چشمانت از آنان منظره‌هایی می‌دید، که اندرون را سرشار از غصه و چشم را پر از خاشاک می‌کند 

 

جزروا جزر الاضاحی نسله / ثُمّ سَاقُوا أهلَهُ سَوْقَ الإمَا

 

نسل او را همچون قربانی سربریدند،‌ سپس اهلش را مانند راندن کنیزان راندند 

 

یا قَتیلاً قَوّضَ الدّهْرُ بِهِ / عُمُدَ الدّینِ وَأعْلامَ الهُدَى

 

ای کشته شده‌ای که روزگار با کفر ستون و پرچم‌های هدایت را تخریب کرده است

 

قتلوه بعد علم منهم / انه خامس اصحاب الکسا

 

او را کشتند در حالی که می‌دانستند او پنجمین نفر اصحاب کسا است 

 

لَوْ رَسُولُ اللَّهِ یَحْیَا بَعْدَهُ / قعد الیوم علیه للعزا

 

اگر رسول خدا پس از وی زنده بود امروز به عزاداری او می‌نشست 

 

غَسَلُوهُ بِدَمِ الطّعْنِ، وَمَا / کَفّنُوهُ غَیرَ بَوْغَاءِ الثّرَى

 

با خون نیزه او را غسل دادند و او را کفنی نکردند به غیر از خاک‌های نرم 

 

جعل الله الذی نابکم / سبب الوجد طویلا والبکا

 

خداوند آنچه به شما وارد شد را مایه حزن همیشگی و گریه قرار داد

  

لا أرَى حُزْنَکُمُ یُنسَى، وَلا / رُزْءَکم یُسلى، وَإنْ طالَ المَدَى

 

اندوه شما فراموش نشدنی و مصیبت شما تسلی‌پذیر نیست، اگرچه از آن زمان بسیاری گذشته باشد

 

انتم الشافون من دآ العمى / وَ غداً ساقُونَ مِنْ حوْضِ الرّوَا

 

شمایید که کور را شفا می‌دهید و فردای قیامت از حوض کوثر تشنگان را سیراب می‌کنید

  

نزل الدین علیکم بیتکم / وتخطى الناس طرا وطوى

 

دین خدا در خانه شما نازل شد و مردم همه دنباله رو شما هستند

  

این عنکم للذی یبغى بکم / ظل عدن دونها حر لظى




*************************




یکی از مشهورترین اشعار نیر ممقانی ،برخی که قصدشان توصیف شعر و تعریف از شاعر بوده گفته اند این  شعری است که در آن همه عبارت های شطرنج را برای تصویرسازی واقعه کربلا به کار برده است : فرس ( اسب ) ، رخ ، باخت ، مات ، شاه ، انداختن و ...

ولی باید گفت شعری که در وصف عاشورا و امام حسین باشد شأنش بالاتر از آن است که با چنین چیزهای بی ارزش ولهوی توصیف شود

اما این شعر زیبا :

 

ای فرس با تو چه رخ داده که خود باخته ای

مگر اینگونه که ماتی تو شه انداخته ای

ای همایون فرس پادشه سدره مقام

که چرا گاه بهشت است ترا جای خرام

نه رکابی ز تو بر جاست نه زین و نه لجام

چه بلا رفته که با خویش نپرداخته ای

تا صهیل تو همی آمدی ای پیک امید

بر همه اهل حرم بود صدای تو نوید

کاینک آید ز پی پرسش ما شاه شهید

مگر این بار خداوند حرم را چه نوید

کای فرس شیهه زنان بر حرمش تاخته ای

تو ز بهر خبر از تیر پری ساخته ای

زچه آلوده به خون تاج تو خاکم بر سر

راست گو تخت سلیمان شده بر باد مگر

تو که غلطان ز سر زین نگونش دیدی

در میان سپه دشمن دونش دیدی

ای فرس راست به من گوی که چونش دیدی

تو به چشمان خود آغشته به خونش دیدی

بوی خون آید از این کاکل و یال و تن تو

شد مگر کشته رو به شه شیر اوژن تو

دل افسرده من آب شد از دیدن تو

فاش گو برق که آتش زده بر خرمن تو

که چنین غلغله در بحر و بر انداخته ای



************************************



کاروان راهی است از هر سو به سوی کربلا

 

برمشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا

 

کاشکی از خانه ما تا حرم راهی نبود

 

کاشکی در باز می شد روبروی کربلا

 

بیقرارم کرده ....می دانی ؟....گلی گم کرده ام

 

می دوم عمری است من در جستجوی کربلا

 

آسمان آرام حرکت کن ...زمین قدری بایست بلکه

 

بلکه قسمت شد ببوسم ماه روی کربلا

 

تشنه آب فراتم ای اجل مهلت بده

 

تا بشویم دست ورو در آب جوی کربلا

 

آب آنجا معنی و مفهوم دیگر می دهد

 

اهل یک دنیا نمازم با وضوی کربلا

 

هر محرم گریه کردم زنده باشم سال بعد

 

در دلم ترسم بماند آرزوی کربلا

 

یادتان مانده شهیدان چه قراری داشتند؟

 

آدرس دیدارشان این بود :کوی کربلا

 

  • سید محمد حسن موسوی واعظ