اللهم عجل لولیک الفرج

بیوگرافی حضرت آیت الله العظمی سید محمد افضل موسوی (ره )

اللهم عجل لولیک الفرج

بیوگرافی حضرت آیت الله العظمی سید محمد افضل موسوی (ره )

آیت الله العظمی سید محمد افضل (ره)

سید محمد حسن موسوی واعظ | جمعه, ۲۲ آذر ۱۳۹۲، ۰۶:۰۰ ق.ظ | ۱ نظر


آیت الله العظمی سیّد محمّد افضل موسوی خراسانی(ره) (م1377ق) معاصر مرحوم آیت الله العظمی سیّد حسین بروجردی - رحمة الله علیه - عالمی زاهد وباورع ومحبوب قلوب بود ..... ادامه مطالب را حتما کلیک کنید.





  • سید محمد حسن موسوی واعظ

معرفی آثار آیت الله العظمی سید محمد افضل(ره)

سید محمد حسن موسوی واعظ | جمعه, ۲۲ آذر ۱۳۹۲، ۰۵:۳۰ ق.ظ | ۰ نظر

آثاری از آیت الله العظمی سید محمد افضل موسوی ره در فهرست خان بابا مشار برشمرده شده اند عبارتنداز...

//bayanbox.ir/id/6247221028186441881?view

  • سید محمد حسن موسوی واعظ

خاطراتی که از پدر شنیدم (1) «عشق و ارادت به امام هشتم علیه السّلام»

سید محمد حسن موسوی واعظ | چهارشنبه, ۲۰ آذر ۱۳۹۲، ۰۶:۰۵ ق.ظ | ۰ نظر

سید، عشق زیاد و ارادت خالصانه ای به محضر ثامن الحجج حضرت علی بن موسی الرضا علیه السّلام داشت طوری که می فرمود حضرت رضا علیه السّلام ولی نعمت ما هستند و ما باید تمام نیازها و حوائجمان را از ایشان بخواهید.

برای همین هم با اینکه می توانست خواسته هایش را با مریدانش مطرح کند و آن ها هم با کمال میل آن را انجام می دادند امّا در مسائل و گرفتاری های مختلف، عرض حاجتش را به حرم آقا امام رضا علیه السّلام می برد.اکنون به ذکر چند نمونه از خاطرات توسّلات ایشان می پردازیم:

مرحوم سید پس از مراجعت از نجف اشرف به دنبال این بود که در نزدیکی حرم مطهرّ حضرت رضا علیه الصّلوۀ و السّلام، منزلی تهیّه کند...

ادامه مطلب راکلیک کنید


مرحوم سید علی موسوی واعظ


  • سید محمد حسن موسوی واعظ

خاطراتی که از پدر شنیدم(2)

سید محمد حسن موسوی واعظ | چهارشنبه, ۲۰ آذر ۱۳۹۲، ۰۶:۰۴ ق.ظ | ۰ نظر

در خدمت پدرم، آقا سید علی نشسته بودیم توی حیاط منزلشان ، از هر دری سخنی بود که حرف به پدرشان، مرحوم سیّد افضل (ره) و سفرهای او به افغانستان کشیده شد و حاج آقا طبق معمول – گرم و صمیمی – شروع به تعریف کردند.\


از اینکه اوّلین بار بحث شناسنامه در زمان رضاخان مطرح شد تا قبل از آن، با اینکه افغانستان کشوری جدا محسوب می شد اما رفت و آمد به آنجا بدون نیاز به هر گونه روادید، صورت می گرفت.

سفر اوّل: اولین سفر حاج آقا به افغانستان در سنین کودکی و زیر نوجوانی اتفاق می افتد که این سفر و سکونت در افغانستان نزدیک به یک سال طول می کشد. دورۀ رضاخان بوده قحطی ایران را فرا گرفته رضاخان دست به کشف حجاب زده بوده است. این قسمت که به سفارش برخی بزرگان مرحوم سید افضل (ره) تصمیم می گیرند به افغانستان سفر کنند
ادامه در ادامه مطلب...
  • سید محمد حسن موسوی واعظ

خاطرات (3) تعظیم شعائر

سید محمد حسن موسوی واعظ | چهارشنبه, ۲۰ آذر ۱۳۹۲، ۰۶:۰۳ ق.ظ | ۰ نظر
از ویژگی های بارز این عالم برجسته، اهتمام و دقّت نظر ایشان در مورد تعظیم شعائر مذهبی و بزرگداشت اعیاد و وفیات تاریخ شیعه بوده است. بنا به نقل خانواده و اطرافیان، در تمام ایّام سوگواری و شهادت های اهل بیت عصمت علیهم السّلام، ایشان در منزل خود، اقامۀ عزا نمود و با دعوت از سخنرانان و روضه خوانان مجلس سوگواری برپا داشته است از آنجا که شخص مرحوم افضلی (ره)، از چای و خوراکی های مصنوعی استفاده نمی کرد بنابراین مقیّد بوده است که در مجالس و مراسم هم از این مواد برای پذیرایی استفاده نشود و پذیرایی مراسم را از چیزهایی مثل نخودچی و کشمش، برگه زردآلو، انجیر و توت و خرمای خشک و ... انتخاب می نموده است.




  • سید محمد حسن موسوی واعظ

خاطرات (4) زیارت کربلا

سید محمد حسن موسوی واعظ | چهارشنبه, ۲۰ آذر ۱۳۹۲، ۰۶:۰۲ ق.ظ | ۰ نظر

از ویژگی های ممتاز مرحوم سیّد محمد افضل عشق و ارادت وافر ایشان به ساحت مقدّس اهل بیت علیهم السّلام خصوصاً حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السّلام نقل شده که ایشان در طول عمر شریف خود، حدوداً سالی یکبار به زیارت عتبات عالیات مشرّف شده اند که فقط 12 سفر از این زیارت ها با پای پیاده بوده است. بعضی از اطرافیان نقل می کند ایشان هر گاه در خواب می دید که به زیارت مشرف می شد، فردای آن برای عزیمت به کربلای معلّی اقدام می نمود.

داستان ذیل، از جملۀ خاطرات سفرهای ایشان است:

درادامه مطلب ... کلیک کنید.



  • سید محمد حسن موسوی واعظ

خاطرات (5) توجه به فقرا در تنگدستی

سید محمد حسن موسوی واعظ | چهارشنبه, ۲۰ آذر ۱۳۹۲، ۰۴:۴۸ ق.ظ | ۰ نظر

 در زمان رضا خان، فقر و قحطی، شهرهای مختلف را فرا گرفته بود و عدۀ زیادی بر اثر سرما گرسنگی جان می باختند، جناب سیّد افضل (ره) قلب بسیار رئوفی داشت و هرگز نمی توانست از کنار بدبختی و گرفتاری مردم بی تفاوت بگذرد، بنابراین سعی داشت تا آنجا که در توان دارد به مردم محروم و تهی دست کمک کند. از جمله کارهای ایشان این بود که علاوه بر غذای ساده خویش، به اهل منزل هم می فرمود خوراک های ساده و ارزان قیمت درست کنند اما به مقدار آن اضافه نمایند و هرگاه زن گرسنه یا کودک نیمه جانی را در خیابان می دید، آنها را به منزل می آورد تا غذا بخورند و موقتاً از خطر مرگ در امان بمانند.


ادامه مطلب را کلیک کنید...








  • سید محمد حسن موسوی واعظ

خاطرات (6) قناعت

سید محمد حسن موسوی واعظ | چهارشنبه, ۲۰ آذر ۱۳۹۲، ۰۴:۴۵ ق.ظ | ۰ نظر

مولا امیر المؤمنین در سخنی گوهر بار می فرمایند: «عزَّ منْ قَنَعَ و ذَلَّ مَنْ طَمَعَ» به عزّت رسید آنکه قناعت کرد و ذلیل شد هر کس که طمع ورزید. از مختصّات و ویژگی های مردان خدا، زهد و قناعت در روزگار فقر و نیز گشاد دستی است.مرحوم آیت الله افضلی (ره) از آن دسته صالحانی است که زهد و تقوا را با هم داشت و به واسطۀ قناعت و بلندی طبع خود، هرگز تن به ذلّت خواهش و قرض نداد.با اینکه ایشان از تعداد زیادی از مراجع، اجازۀ استفاده از بیت المال و وجوه شرعی را کسب کرده و برداشت از این وجوه، کاملاً در شأن زندگی ایشان هم بود، اما هرگز حتّی در روزهای فقر و قحطی نیز، از این پول ها استفاده نکرد. وقتی که ایشان، تصمیم به ساخت منزل داشت....

ادامه مطلب را کلیک کنید.





  • سید محمد حسن موسوی واعظ

علمای معاصر با آیة الله سید محمد افضل (ره)

سید محمد حسن موسوی واعظ | جمعه, ۲۲ آذر ۱۳۹۲، ۰۵:۲۸ ق.ظ | ۰ نظر

سربرگ یکی از اسنادچاپی مربوط به حدود 70سال پیش : شکیات نماز مطابق با فتوای مرحوم آیت الله سیدمحمدافضل وسه نفر ازعلمای هم عصر ایشان : آیت الله بروجردی-سید ابوالحسن اصفهانی-وسیدیونس اردبیلی اعلی الله مقامهم الشریف .


//bayanbox.ir/id/4573695308063666357?view

  • سید محمد حسن موسوی واعظ

به نقل از روزنامه خراسان سال 1377 قمری

سید محمد حسن موسوی واعظ | سه شنبه, ۱۹ آذر ۱۳۹۲، ۰۴:۳۰ ق.ظ | ۰ نظر

درگذشت یک مرد روحانی در سن 120سالگی





  • سید محمد حسن موسوی واعظ

شجره نامه آیت الله العظمی سیدمحمدافضل (ره)

سید محمد حسن موسوی واعظ | دوشنبه, ۱۸ آذر ۱۳۹۲، ۱۱:۴۹ ق.ظ | ۰ نظر

  نسب ایشان به امام هفتم حضرت موسی الکاظم ع میرسد.

در حاشیه این شجره نامه توقیع  هفت تن از علمای بزرگ شیعه وجود دارد.

 اصل آن در مرکزاسناد ومخطوطات آستان قدس رضوی محفوظ است.


//bayanbox.ir/id/8838393454756278037?view

  • سید محمد حسن موسوی واعظ

اجازه از مرجع بزرگ عالم تشیع آیت الله العظمی سیدابوالحسن اصفهانی ره

سید محمد حسن موسوی واعظ | سه شنبه, ۱۹ آذر ۱۳۹۲، ۰۴:۴۸ ق.ظ | ۰ نظر

اجازه ی امورحسبیه و نقل حدیث

  • سید محمد حسن موسوی واعظ

برخی کتب خطی برجای مانده از کتابخانه شخصی مرحوم سید(ره)

سید محمد حسن موسوی واعظ | دوشنبه, ۱۸ آذر ۱۳۹۲، ۱۰:۵۰ ق.ظ | ۱ نظر
کتابخانه شخصی مرحوم  آیت الله العظمی سید محمد افضل (ره) شامل بیش از چهارصد جلد کتاب خطی و چاپ سنگی ارزشمند و نفیس بوده است که متاسفانه بخش اعظم آن از بین رفته و تعداد اندکی از آنها به یادگار مانده است.


//bayanbox.ir/id/6574477005043119832?view

//bayanbox.ir/id/2293635181484711369?view

//bayanbox.ir/id/6124164733773729187?view

  • سید محمد حسن موسوی واعظ

نامه آیت الله آیتی بیرجندی (ره)در پاسخ به چند سوال علمی

سید محمد حسن موسوی واعظ | چهارشنبه, ۸ خرداد ۱۳۹۲، ۰۳:۵۰ ق.ظ | ۰ نظر

این نامه را در میان آرشیو اسناد خطی خود یافتم . با توجه به اهمیت آن منتشرنمودم اما مخاطب نامه مخدوش شده ولی حدس حقیر این است مخاطب نامه شخصی به نام آقای قاینی اردکولی است نه مرحوم سیدافضل اما ارتباط این سند با مرحوم سید افضل این است که مخاطب نامه آنرا جهت رویت و یا تایید در اختیار ایشان گذارده است.



فعلا موجود نیست

  • سید محمد حسن موسوی واعظ

اشعار زیبا پیرامون امام عصر (عجل الله تعالی فرجه )

سید محمد حسن موسوی واعظ | دوشنبه, ۳ آذر ۱۳۹۳، ۰۵:۳۴ ب.ظ | ۰ نظر

مِن هجرِکَ یا حبیبُ قلبی قد ذابْ

أُنظُر نَظراً إلیَّ یَابْنَ الأطیاب

إن غِبتَ لِذَنبِنا فَتُبنا تُبنا

أو غِبتَ مِن العِدی فما لِلأحباب

الجورُ فَشا علی المحبّینَ فَقُم

یا مُنتَقماً بِأمرِ ربِّ الأرباب.

از هجران و دوری تو ای حبیب دلم آب شد،

ای پسر پاکان و زاده طیبان نظری به سوی من افکن.

اگر غیبت تو بخاطر گناه ماست توبه کردیم توبه کردیم

و اگر از دشمنان پنهانی، دوستان چه کنند؟

ستم بر محبان تو فراگیر شد پس به پا خیز...

به پا خیز ای منتقم به امر ربّ الارباب. 



****************************************************



به حریم خلوت خود شبی چه شود نهفته بخوانیم

 

به کنار من بنشینی و به کنار خود بنشانیم

 

من اگر چه پیرم و ناتوان تو ز آستان خودت مران

 

که گذشته در غمت ای جوان همه روزگار جوانیم

 

منم ای برید و دو چشم تر ز فراق آن مه نوسفر

 

به مراد خود برسی اگر به مراد خود برسانیم

 

چو برآرم از ستمش فغان گله سر کنم من خسته جان

 

برد از شکایت خود زبان به تفقدات زبانیم

 

به هزار خنجرم ار عیان زند از دلم رود آن زمان

 

که نوازد آن مه مهربان به یکی نگاه نهانیم

 

ز سموم سرکش این چمن همه سوخت چون بر و برگ من

 

چه طمع به ابر بهاری و چه زیان ز باد خزانیم

 

شده‌ام چو هاتف بینوا به بلای هجر تو مبتلا

 

نرسد بلا به تو دلرباگر ازین بلا برهانیم.



****************************************************



تو که یک گوشه چشمت غم عالم ببرد
حیف باشد که تو باشی و مرا غم ببرد
نیست دیگر بخرابات خرابی چون من
باز خواهی که مرا سیل دمادم ببرد
حال آن خسته چه باشد که طبیبش بزند
زخم و بر زخم نمک پاشد و مرهم ببرد
پاکبازی که تو خواهی نفسی بنوازیش
نه عجب باشد اگر صرفه ز عالم ببرد
آنکه بر دامن احسان تواش دسترسی است
بدهان خاکش اگر نام ز حاتم ببرد
زنگ چل سالهء آئینهء ما گرچه بسی است
آتشی همدم ما کن که به یکدم ببرد
رنج عمری همه هیچ است اگر وقت سفر
رخ نماید که مرا با دل خرم ببرد
من ندانم چه نیازی است تو را با همه قدر
که غمت دل ز پریزاده و آدم ببرد
جان فدای دل دیوانه که هر شب بر تست
کاش جاوید بدان کوی مرا هم ببرد
من ننالم ز تو، لیکن نه سزا هست کسی
درد با خود ز در عیسی مریم ببرد
ذکر من نام دلارای حبیب است عماد
نیست غم دوست اگر نام مرا کم ببرد
عماد خراسانی



***********************






  • سید محمد حسن موسوی واعظ

اشعار زیبا پیرامون امام حسین علیه السلام

سید محمد حسن موسوی واعظ | دوشنبه, ۳ آذر ۱۳۹۳، ۰۶:۱۵ ب.ظ | ۰ نظر

کرْبَلا، لا زِلْتِ کَرْباً وَبَلا / ما لقی عندک آل المصطفى

 

کربلا پیوسته اندوه و بلا بوده‌ای به دلیل مصیبت‌هایی که خاندان پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم در نزد تو دیدند

 

کَمْ عَلى تُرْبِکِ لمّا صُرّعُوا / من دم سال و من دمع جرى

 

چه بسیار بر خاک تو فرو افتادند و چه خون‌هایی که روان شد و چه اشک‌ها که جاری شد

 

وضیوف لفلاة قفرة / نزلوا فیها على غیر قرى

 

و مهمانانی که در آن بیابان خشک بدون پذیرایی فرود آمدند

 

لم یذوقوا المآء حتى اجتمعوا / بحدى السیف على ورد الردى

 

آب را نچشیدند تا اینکه با دم تیز شمشیر بر چشمه هلاکت گرد آمدند

 

تکسف الشمس شموساً منهم / لا تدانیها ضیاءً و علا

 

خورشید در برابر زیبایی آنها پنهان می‌شود، نمی‌تواند به آن‌ها به دلیل نور و بزرگواری نزدیک شود 

 

وَ وُجُوهاً کَالمَصابیحِ، فَمِنْ / قَمَرٍ غابَ، وَنَجْمٍ قَدْ هَوَى

 

چهره‌هایی چون چراغ تابان بودند که برخی مانند ماه غروب کردند و برخی چون ستاره فرورفتند

  

و صریعا عالج الموت بلا / شد لحیین و لا مد ردی

 

کشته شده‌ای که با مرگ دیدار کرد بدون این که محاسنش را ببندد و یا لباسش را بر تن کند (منظور آداب غسل و کفن)

 

مَیّتٌ تَبْکی لَهُ فَاطِمَة / وابوها وعلى ذو العلى

 

در خون خفته‌ای که فاطمه و پدر فاطمه و هم علی بزرگوار برای او می‌گریند 

 

یا رسول الله لو عاینتهم / وهم ما بین قتلى وسبا

 

ای رسول خدا، اگر به آنها می‌نگریستی که برخی کشته شده بودند و برخی دیگر اسیر 

 

لَرَأتْ عَیْنَاکَ مِنهُمْ مَنْظَراً / للحَشَى شَجْواً، وَللعَینِ قَذَى

 

چشمانت از آنان منظره‌هایی می‌دید، که اندرون را سرشار از غصه و چشم را پر از خاشاک می‌کند 

 

جزروا جزر الاضاحی نسله / ثُمّ سَاقُوا أهلَهُ سَوْقَ الإمَا

 

نسل او را همچون قربانی سربریدند،‌ سپس اهلش را مانند راندن کنیزان راندند 

 

یا قَتیلاً قَوّضَ الدّهْرُ بِهِ / عُمُدَ الدّینِ وَأعْلامَ الهُدَى

 

ای کشته شده‌ای که روزگار با کفر ستون و پرچم‌های هدایت را تخریب کرده است

 

قتلوه بعد علم منهم / انه خامس اصحاب الکسا

 

او را کشتند در حالی که می‌دانستند او پنجمین نفر اصحاب کسا است 

 

لَوْ رَسُولُ اللَّهِ یَحْیَا بَعْدَهُ / قعد الیوم علیه للعزا

 

اگر رسول خدا پس از وی زنده بود امروز به عزاداری او می‌نشست 

 

غَسَلُوهُ بِدَمِ الطّعْنِ، وَمَا / کَفّنُوهُ غَیرَ بَوْغَاءِ الثّرَى

 

با خون نیزه او را غسل دادند و او را کفنی نکردند به غیر از خاک‌های نرم 

 

جعل الله الذی نابکم / سبب الوجد طویلا والبکا

 

خداوند آنچه به شما وارد شد را مایه حزن همیشگی و گریه قرار داد

  

لا أرَى حُزْنَکُمُ یُنسَى، وَلا / رُزْءَکم یُسلى، وَإنْ طالَ المَدَى

 

اندوه شما فراموش نشدنی و مصیبت شما تسلی‌پذیر نیست، اگرچه از آن زمان بسیاری گذشته باشد

 

انتم الشافون من دآ العمى / وَ غداً ساقُونَ مِنْ حوْضِ الرّوَا

 

شمایید که کور را شفا می‌دهید و فردای قیامت از حوض کوثر تشنگان را سیراب می‌کنید

  

نزل الدین علیکم بیتکم / وتخطى الناس طرا وطوى

 

دین خدا در خانه شما نازل شد و مردم همه دنباله رو شما هستند

  

این عنکم للذی یبغى بکم / ظل عدن دونها حر لظى




*************************




یکی از مشهورترین اشعار نیر ممقانی ،برخی که قصدشان توصیف شعر و تعریف از شاعر بوده گفته اند این  شعری است که در آن همه عبارت های شطرنج را برای تصویرسازی واقعه کربلا به کار برده است : فرس ( اسب ) ، رخ ، باخت ، مات ، شاه ، انداختن و ...

ولی باید گفت شعری که در وصف عاشورا و امام حسین باشد شأنش بالاتر از آن است که با چنین چیزهای بی ارزش ولهوی توصیف شود

اما این شعر زیبا :

 

ای فرس با تو چه رخ داده که خود باخته ای

مگر اینگونه که ماتی تو شه انداخته ای

ای همایون فرس پادشه سدره مقام

که چرا گاه بهشت است ترا جای خرام

نه رکابی ز تو بر جاست نه زین و نه لجام

چه بلا رفته که با خویش نپرداخته ای

تا صهیل تو همی آمدی ای پیک امید

بر همه اهل حرم بود صدای تو نوید

کاینک آید ز پی پرسش ما شاه شهید

مگر این بار خداوند حرم را چه نوید

کای فرس شیهه زنان بر حرمش تاخته ای

تو ز بهر خبر از تیر پری ساخته ای

زچه آلوده به خون تاج تو خاکم بر سر

راست گو تخت سلیمان شده بر باد مگر

تو که غلطان ز سر زین نگونش دیدی

در میان سپه دشمن دونش دیدی

ای فرس راست به من گوی که چونش دیدی

تو به چشمان خود آغشته به خونش دیدی

بوی خون آید از این کاکل و یال و تن تو

شد مگر کشته رو به شه شیر اوژن تو

دل افسرده من آب شد از دیدن تو

فاش گو برق که آتش زده بر خرمن تو

که چنین غلغله در بحر و بر انداخته ای



************************************



کاروان راهی است از هر سو به سوی کربلا

 

برمشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا

 

کاشکی از خانه ما تا حرم راهی نبود

 

کاشکی در باز می شد روبروی کربلا

 

بیقرارم کرده ....می دانی ؟....گلی گم کرده ام

 

می دوم عمری است من در جستجوی کربلا

 

آسمان آرام حرکت کن ...زمین قدری بایست بلکه

 

بلکه قسمت شد ببوسم ماه روی کربلا

 

تشنه آب فراتم ای اجل مهلت بده

 

تا بشویم دست ورو در آب جوی کربلا

 

آب آنجا معنی و مفهوم دیگر می دهد

 

اهل یک دنیا نمازم با وضوی کربلا

 

هر محرم گریه کردم زنده باشم سال بعد

 

در دلم ترسم بماند آرزوی کربلا

 

یادتان مانده شهیدان چه قراری داشتند؟

 

آدرس دیدارشان این بود :کوی کربلا

 

  • سید محمد حسن موسوی واعظ